» ویکی ایبوک | مرجع دانلود کتاب
» تبلیغات متنی پذیزفته می شود
در يكي از نمايشگاههاي كامپيوتري كه اخيرا برگزار شده بود بيل گيتس موسس مايكروسافت و ثروتمندترين مرد جهان صنعت كامپيوتر را با صنعت اتومبيل مقايسه و ادعا كرد:
اگر تكنولوژي جنرال موتورز با سرعتي مانند سرعت پيشرفت تكنولوژي كامپيوتر پيشرفت كرده بود امروز همه ما ماشينهايي سوار ميشديم كه قيمتشان 25 دلار و مصرف بنزين آن 4 ليتر در هر 1000 مايل بود.
جنرال موتورز هم در جواب بيل گليتس اعلام كرد:
اگر جنرال موتورز هم مانند مايكروسافت پيشرفت كرده بود اين روزها ما ماشينهايي با اين مشخصات سوار ميشديم:
1- كيسه هوا قبل از باز شدن در هنگام تصادف از شما ميپرسيد: Are You sure?
2- بدون هيچ دليلي ماشين شما در روز دو بار تصادف ميكرد!
3- هر دفعه كه خطهاي وسط خيابان را از نو نقاشي ميكردند شما بايد يك ماشين جديد ميخريديد!
4- گاه و بيگاه ماشين شما در خيابانها از حركت باز ميايستاد و شما چارهاي جز استارت مجدد restart نداشتيد!
شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه
شما یادتون نمیاد : تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم
شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل
شما یادتون نمیاد :یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم
شما یادتون نمیاد : یک تکه ابر بودیم، بر سینه ی آسمان، یک ابر خسته ی سرد، یک ابر پر ز باران
شما یادتون نمیاد، چیپس استقلال رو از همونایی که تو یه نایلون شفاف دراز بود و بالاش هم یه مقوا منگنه شده بود، چقدرم شور بود ولی خیلی حال میداد
شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه
شما یادتون نمیاد :پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.
شما یادتون نمیاد : وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده
شما یادتون نمیاد : از جلو نظااااااااااااااااام …
مطالب پر بازدید | مطالب جدید | مطالب تصادفی |